چگونه آزتک ها مکان پایتخت خود را پیداکردند؟
«به جنوب نقل مکان کنید و مکانی را بیابید که در آن کاکتوسی بر صخره ای روییده است. آن جا باید سکنی گزینید!» براساس افسانه ای قدیمی، این گفته خدای جنگ آزتک ها، اویتسیلو پوچتلی، به قومش است، که در حدود سال۱۰۰مسیحی، به سرزمین های مرتفع و خالی از سکنه مکزیک نفوذ کرده بودند. آزتک ها از این فرمان اطاعت کردند. آنها مدتی طولانی در جست وجوی کاکتوسی روییده بر یک صخره، در این مناطق بکر و ناشناخته به این سو وآن سو رفتند، تا بالاخره موفق شدند. در سال۱۳۲۵میلادی، آنها به ساحل دریای بزرگی رسیدند، که در میان آب های آن یک جزیره قرار داشت. و اما در این جزیره، درست همان طور که اویتسیلو پوچتلی گفته بود، صخره ای سنگی، با شیب زیاد دیده شد، که کاکتوس بزرگی بالای آن روییده بود. و بر این درخت کاکتوس، عقابی نشسته بود که مار بسیار بزرگ و درهم پیچیده ای رادر منقارش داشت.
آزتک ها، در همان سال، بر این جزیره شهری بنا کردند و آن را «تنوچتیتلان» نامیدند، که معنای آن «مکانی با کاکتوس بر صخره» است. از آن زمان به بـــعد، کاکتوس، عقاب و مار، نمـاد و علامت مشخصه این سرزمین شد. چه در زمان آزتک های باستانی و چه درمکزیک امروزی.
آزتک ها نتوانستند مدت زیادی از پایتخت خود برخوردار باشند. هنوز۲۰۰ سال از بنیانگذاری شهر نگذشته بود، که اسپانیایی ها آمدند.
ارناندو کورتز فاتح، فقط طی دو سال (۱۵۲۱-۱۵۱۹) و با گروه کوچکی از سربازان خشن، سرزمین آرتک ها را اشغال و فرمانروایی آنها را نابود کردند. او و سربازانش در این راه مرتکب بی رحمی ها و قساوت های غیرقابل تصوری شدند.
هر کس و هر چیزی را که سر راهشان قرار می گرفت، شکنجه می کردند، بد اقبال هایی که از چنگ مرگ رهایی می یافتند و زنده می ماندند، به عنوان برده، به مالکان کشتزارهای بزرگ تازه بنیان شده، یا برای کار در معادن، فروخته می شدند.
چراکاکتوس و عقاب ممنوع شد؟
برای سربازان، فقط نقره، طلا و سنگ های قیمتی مهم بود. ناوگان های اسپانیایی حامل نقره، ثروت ها و دارایی های بی حد و اندازه ای را به اروپا آوردند. اما برای کشیشان همراه این ناوگان ها، مسئله مهم آن بود که هر چه ممکن است، تعداد بیشتری از آزتک ها را به آیین مسیحیت درآورند.